سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

بادبادک

یواش یواش نخش رو باز کن آفرین داره می ره بالا مثل اینکه نور خورشید اذیتت می کنه خورشید خانوم دیگه اجازه نگاه کردن نمی ده . وای مواظب باش آفرین نزار بیفته دیگه اوج گرفت ببین تا کجاها رفته... سیزده بدر 92                              ...
31 ارديبهشت 1392

دهکده صخره ای کندوان

دخترکم می خواهم از خاطرات سفر کوتاه (٦فروردین ٩٢)به کندوان بنویسم . روستای تاریخی و زیبای کندوان در فاصله 22 کیلومتری جنوب شهر اسکو و 62 کیلومتری شهر تبریز واقع است. از سمت غرب تبریز حرکت می کنی به شهر سر سبز و زیبای اسکو می رسی چون ایام عید است هفت سین را در دستان مجسمه ها که لباس ملی به تن دارند مشاهده می کنی . در دیار آذربایجان نان سنتی اسکو شهرت فراوان دارد در فاصله 3 كيلومتري روستاي كندوان تابلویی به چشمت می خورد که نام روستایی بنام حیله ور در آن نوشته شده این روستا در دل کوه مدفون است و شيوه معماري آن نيز منحصر به فرد می باشد .خانه هاي آن در دل زمين بصورت زاغه هاي زيبا و با سبك بسيار عا...
30 ارديبهشت 1392

مقبره الشعراء

دخترم سانای: بیش از ۴۰۰ شاعر، عارف و رجال نامی ایران و کشورهای منطقه از ۸۰۰ سال پیش به ترتیب از حکیم اسدی طوسی تا استاد شهریار ، یکی پس از دیگری در اینجا به خاک سپرده شده‌اند. ولی آرامگاه آنان بر اثر حوادث طبیعی از بین رفته حال فقط آرامگاه استاد شهریار به چشم می خورد. دور نمایی از بنای مقبره الشعرا تندیس استاد شهریار در محوطه ورودی بنا هنگامی که وارد بنا میشوی شعر حیدبابا را با صدای خود استاد میشنوی که حالت را دگرگون می کند. ٧ فروردین ٩٢                      &...
30 ارديبهشت 1392

کلیسای استپانوس

٣روز از بهار 92 گذشته در روزهای دل انگیز بهاری دلت می خواهد کوله بارت را ببندی و به دشت و چمن بروی و سر دردامن طبیعت بگذاری مقصد جلفاست کرانه های زیبای رود ارس . در ورودی شهر چشمت به سفره هفت سین می خورد لحظه ای توقف می کنی تا عکسی برای یاد آور این روز خوش بگیری . از همان ورودی سیل مسافران را مشاهده می کنی که در هر نقطه شهر در حال گشت وگذار هستند قصد بر این بود که ابتدا به بازار برویم و سپس به پارک کوهستانی .ولی نبود جای پارک تصمیممان را عوض کرد . به ورودی شهر برگشتیم به سمت غرب حرکت کردیم .در امتداد رود حماسه ساز ارس پیش رفتیم همیشه دیدن مناظر اطراف این رودخانه پر پیچ وخم و حتی مناظر اون سوی مرز برایم تازگی دارد. همان طور جاده ت...
30 ارديبهشت 1392

برف و قصه قدیمی

سحرگاه دوشنبه ١١ دیماه چند دونه برف بر زمین نشست . ظهر موقع برگشت از مهد ،پیاده رویی که آفتابگیر بود برفاش آب شده بود ولی این قسمتی که ما اومدیم سایه بود هنوز برفاش مونده بود خواستی از این سمت بریم تا برف بازی کنی .قربون خدا، نمی دونم چه حکمتی داره امسال تا امروز برف درست و حسابی ندیدیم خدایا رحمتت را از ما دریغ نفرما .            اوشاقلار های  سالیلار       قارلاری کومبالیرلار     قار گولسین آتیلار       قیش گلیبب ای اوشاخلار      شاختا بابا گلیبدی   ...
28 ارديبهشت 1392

سانای ،همه سین زندگی ما

بچه ها عید آمده آماده باشید تخم گل را توی گلدان ها بپاشید با لباس پاکیزه با شروع سال نو دست یکدیگر فشارید یار همدیگر بمانید سیر وسرکه ،سیب وسبزی ،سنبل و سوسن وسنجد همگی هفت سین عیده همگی هفت سین عیده  این شعر را توی مهد یاد گرفتی خودت گفتی : "عکسی که کنار هفت سین گرفتم را در وبلاگم بزار واین شعر را هم کنارش بنویس " دقایقی قبل از تحویل سال نو در کنار هفت سین ( سال 1392 ،ساعت ۱۴:۳۱:۵۶ روز چهارشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۱ هجری شمسی تحویل شد ) هفت سین امسال را با کمک هم چیدیم چیدمان هفت سین ما مثل سالهای قبل هست هیچ فرقی نکرده منتظرم تا تو بزرگ شی وایده جدیدی برای هفت سین بدی. واما ،تو از طرف مهد هفت ...
5 ارديبهشت 1392
1